ساعت ۱۴:۳۰ قرار مصاحبه بود و طبق معمول ما کمی زودتر رسیدیم تا دوربین و سه پایه را برای فیلمبرداری و عکاسی تنظیم کنیم. اما مدیرعامل در اتاق حضور نداشت و منتظر ماندیم تا بعد از تنظیم دوربین و آمدن خانم رییس، مصاحبه را آغاز کنیم.
مدیرعامل شرکت که به اتاق وارد شد با چهرهای بسیار خندهرو و خوشبرخورد مواجه شدم که نمونهاش را کمتر دیده بودم! مدیرعاملی جوان و دهه شصتی که حالا باجرأت و جسارتی مثال زدنی دارد یکی از مهمترین و کلیدیترین شرکتهای دانشبنیان کشور را سکانداری میکند.
شاید باورتان نشود اما در اتاقی با طول و عرضی کمتر از سه در چهار متر، یک کار بزرگ در حال انجام بود که حتی خودمان هم از وسعت آن بیاطلاع بودیم. در همین اتاق که راه رفتن در آن بسیار مشکل بود احراز هویت الکترونیکی سامانههای سجام سازمان بورس و اوراق بهادار و ثنای قوه قضاییه صورت میگیرد.
البته تصور دیگرم هم این بود که شاید احراز هویتهای الکترونیکی این ۲ سازمان و ارگان بزرگ کشور نیازمند بیشتر از ۵۰ کارمند است در حالی که...اجازه بدهید همه اسرار موفقیت شرکت دانشبنیان کیاهوشان آریا را در طول خواندن مصاحبه برایتان بگوییم.
شعار جالب شرکت دانشبنیان کیاهوشان این است: هوای امنیت شما را داریم!
و ... چه چیزی از این بهتر که یک تیم کوچک، با فکرهایی بزرگ و هدفی روشن به فکر این است که ما در هر جایی که هستیم چه خانه و محل کار یا در دانشگاه و محیطهای عمومی، بتوانیم به راحتی احراز هویت الکترونیکی را برای امور اداری یا شخصی انجام دهیم و نیازی به حضور در مراکز شلوغ نباشد.
این شرکت دانشبنیان، هوش مصنوعی را به کار گرفته تا مردم ایران در دورترین نقاط و روستاهای کشور هم بدون طی کردن مسیرهای طولانی بتوانند احراز هویت دیجیتال و امضای هوشمند انجام دهند.
این گفتوگو را از نظر میگذرانیم.
خانم حاتمیخواه؛ از وقتی که در اختیار کارآفریننیوز قرار دادید، متشکریم. لطفا خودتان و شرکت دانشبنیان کیاهوشان آریا را برای مخاطبان کارآفریننیوز معرفی کنید.
من نفیسه حاتمیخواه دانشآموخته مقطع کارشناسیارشد رشته هوش مصنوعی هستم. سالیان زیادی در ردههای مختلف شغلی در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت میکردم. از سال ۹۰ هم در فضای استارتاپی حضور داشته و با این فضا آشنا بودم. سالها گذشت تا اینکه اوایل شیوع ویروس کرونا در کشور بر روی موضوعی تحت عنوان KYC (مشتری خودت را بشناس) فعالیت میکردم. در دوران همهگیری این ویروس، همه از حضور در خیابانها و مراکز عمومی ترس داشتند چه برسد به اینکه بخواهند سادهترین خدمت بانکی را دریافت کنند.
به نظر میرسید استفاده از روند و تسهیلاتی که حضور افراد را در جامعه کاهش دهد و بتوانند در منزل یا محل کارشان این خدمات را به صورت آنلاین دریافت کنند، خیلی کمککننده باشد. این موضوع، شروع کار کیاهوشان بود تا بتوانیم مباحثی در زمینه هوش مصنوعی به خصوص بحثهای پردازش تصویر ایجاد کنیم و اولین خدمت آن، سرویس احراز هویت دیجیتال با نام برند ویدا بود.
لطفا از برند ویدا بیشتر بگویید.
ویدا سرویس احراز هویت دیجیتال است. اگر بخواهم یک مثال ساده در این زمینه مطرح کنم، شبیهسازیِ حالتی است که به صورت حضوری به یک بانک برای دریافت خدمات مراجعه میکنید. روال خدمات حضوری بانکی را همه میدانیم که ابتدا مدارک هویتی خودتان را به کارمند بانک ارائه میدهید و تصویر شما را از روی سند هویتی با چهرهتان تطبیق میدهند.
در کنارش یک سری استعلامهای هویتی هم بررسی میشود. ما با استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی، همین کار را شبیهسازی میکنیم و نیازی نیست فرد برای دریافت خدمات به یک سازمان خاص، مراجعه حضوری داشته باشد؛ بلکه در منزل یا محل کارش یک ویدیو یا تصویر سلفی برای ما ارسال میکند. سایر موارد به صورت دیجیتال، خودکار و البته هوشمند انجام شده و بلافاصله پاسخ به سازمانی که فرد میخواهد خدمت را دریافت کند، برگشت داده میشود.
شما قبل از آغاز به کار ویدا، کارمند بودید. اما به نظر میرسد با یک جرقه خودتان مدیرعامل و بنیانگذار شدید. با این حال همیشه میگویند میان کارمندان رکودی وجود دارد اما شما ناگهان از جای خود برخاستید و ویدا را ایجاد کردید. از این جرقه برایمان بگویید.
از دهه ۹۰ در فضاهای استارتاپی فعالیت داشتم و اخبار، اتفاقات و فعالیتهای مرتبط با این حوزه و هوش مصنوعی را رصد میکردم. در آن سالها، تجربه زیادی به عنوان کارمند به دست آوردم. وقتی سالهای زیادی شاغل هستید، همه چیز روند مشخصی دارد.
ساعت مشخصی در محل کارتان هستید، ساعت مشخصی از اداره خارج میشوید و روند زندگی کاملا تعریف شده است. اما اگر بخواهید از حیطه آرامش خودتان بیرون بیایید خیلی سخت میشود. با این فرض که وقتی بخواهید از آن فضا بیرون بیایید اولین چیزی که به ذهنتان میرسد این است که سالها حقوق ماهانه مشخصی دریافت کرده و در حوزههای مختلف شغلی سابقه بسیار کسب کردهام. اکنون اگر بخواهم از آن فضا خارج شوم، جایگزین آن درآمد مالی به چه صورت تامین خواهد شد؟ یا تا چه مدت زمانی میتوانم این وضعیت را تحمل کنم؟ یا سرمایه اولیه را از کجا میخواهم پوشش دهم؟
این موارد، دغدغههایی بود که زمان راهاندازی شرکت دانشبنیان با آنها دست و پنجه نرم میکردیم. اما با شیوع کرونا، ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داد...
به نظر میرسد جسارت شما برای شروع یک کار جدید در دوران کرونا خودش را بیشتر نشان داد.
بله. در جایی که مشغول به کار بودم به عنوان کارمند نیاز داشتم در فضای کاری، حس مفید بودن، پیشرفت و رضایت شغلی داشته باشم که متاسفانه این خواستهها محقق نمییافت.
خوشبختانه یا متاسفانه همه سالهای فعالیت حرفهایام، در شرکتهای بزرگ سپری شد که البته مزایای خاص خودشان را دارند. در کنار این مزایا، یکی از عیبهای بزرگ کار کردن در این دسته از شرکتها این است که همیشه حیطه وظایفتان مشخص است و جای مانور چندانی ندارید.
در حالی که در شرکتهای کوچکتر و استارتاپها بحث انعطافپذیری کارهایی که شاغلان انجام میدهند، وجود دارد و حوزه استارتاپی هم خود به دنبال چنین فضای منعطفی است. این شرایط برای من ادامه داشت تا اینکه سه تا چهار ماه قبل از شیوع ویروس کرونا، این موضوع به اوج خودش رسید و باعث استارت خوردن راهاندازی شرکت دانشبنیان کیاهوشان آریا شد.
در واقع انگار همهگیری کرونا برای شما بد هم نشد و آن جسارتی را که درونتان نهفته بود، بروز دادید.
دقیقا؛ خدا را شاکرم از این بابت که همین جسارت اتفاق افتاد تا فضای جدیدی امتحان کنم. از سوی دیگر، ایدههایی که در ذهنم پرورش داده بودم در زمان طلایی خودش تحقق یافت. درست زمانی کیاهوشان آریا را راهاندازی کردیم که جزو اولینهای ارائه دهنده این خدمات در کشور بودیم. بله. در آن سالها نمونههای مشابه خارجی از کاری که ما در ایران میکردیم، وجود داشت اما در داخل کشور ممانعت و نگرانی سازمانها و ارگانهای دولتی و خصوصی در خصوص ارائه خدمات آنلاینِ خاص، حکمفرما بود.
کرونا روند آنلاین و غیرحضوری شدن خدمات را تسهیل و در واقع دولتمردان هم آن جسارت را پیدا کردند.
از کارتان چقدر استقبال شد و با چه مراکزی همکاری می کنید؟
کسبوکار ما به صورت B۲B و B۲G تعریف میشود و به واسطه اینکه سَمتی از این ماجرا به دولت، حاکمیت و شرکتهای بزرگ باز میگردد وابسته به قوانینی است که در این زمینه وجود دارد و میتواند این روند را تسهیل کند.
در سال ۱۳۹۹ بانکها و موسسات مالی، ترس و نگرانی در زمینه استفاده از خدمات احراز هویت دیجیتال داشتند. نکته حائز اهمیت، نبود قانون و دستورالعمل در این زمینه بود و چنین اجازهای مبنی بر احراز هویت به صورت آنلاین داده نشده بود. از این جهت، همه موسسات مالی، صندوقها و بانکها این نگرانی را داشتند که بخواهند به عنوان اولین سازمان وارد عرصه آنلاین شوند.
این نگرانی و نبود حمایت حاکمیتی، بزرگترین مشکل ابتدای شروع کار ما بود. در همان فروردین یا هفته ابتدایی اردیبهشت ماه ۹۹، جلساتمان را برای ارایه خدمات احراز هویت دیجیتال به بانکها آغاز کردیم و چندین ساعت با بانکها جلسات مختلف داشتیم. باید آنها را قانع میکردیم خدماتمان مشابه خدماتی است که سالها در خارج از کشور در حال ارائه است.
کرونا فشاری بود که نیاز داشتیم آنها ما را بپذیرند. وحشتی که در جامعه از کرونا وجود داشت موسسات را به سمت خدمات آنلاین سوق داد.
از سوی دیگر، تعطیلی همه مراکز، لطمات فراوانی به کسبوکارها وارد میکرد و چیزی که میتوانست جلوی این ضررهای مالی و بسته شدن مجموعهها را بگیرد تغییر و دیجیتالی شدن فضای ارائه خدمات حضوری بود. سازمان بورس و اوراق بهادار نخستین مجموعه بود که مدیرانش این جسارت را ابتدای امر به خرج دادند و از خدمات احراز هویت دیجیتال بهره بردند.
خدمات سجام هم اکنون در زمینه دریافت کد بورسی آنلاین است و کرونا باعث شد مدیران سازمان بورس، جسارت ارائه کد بورسی را به صورت آنلاین به خرج دهند.
بعد از آن، قوه قضائیه به عنوان دومین مجموعه و بزرگترین سازمان حاکمیتی به مجموعه خدمات آنلاین ورود یافت و سامانه ثنا را آنلاین کرد. به واسطه نگاه مثبتی که از سمت قوه قضائیه به این بحث وجود داشت، آنها نیز از همان سال ۹۹ به این موضوع ورود پیدا کردند و خدمات خود را در زمینه ارائه کد ثنا به صورت آنلاین ارائه میدهند.
آرام آرام احراز هویت دیجیتال، ریلگذاری شد و در مسیر خودش افتاد. همه افراد و سازمانها با این مفاهیم آشنا شدند و خودشان تمایل داشتند به واسطه نجات کسب و کارشان از قطع شدن خدمات حضوری، به این سمت سوق پیدا کنند.
توأمان با بحث احراز هویت دیجیتال، با مشتریان مختلف صحبت میکردیم و به جز احراز هویت دیجیتال، نیازمندیهای دیگر خودشان را مانند امضای دیجیتال و استخراج اطلاعات متنی از تصویر (OCR) بیان میکردند. این موارد هم به تدریج به سبد محصولات هویتی ویدا اضافه شد.
هماکنون ویدا سامانه جامع یکپارچه احراز هویت دیجیتال اعم از احراز هویت هوشمند مبتنی بر پارامترهای بایومتریک و هم امضای دیجیتال است و این مسیر را همچنان طی میکند.
برای کارآفرینان جوانان لطفا بگویید سرمایه اولیه را چگونه به دست آوردید؟ آیا به کمک خانواده بود یا ارگانها با شما همکاری کردند؟
سالهای زیادی کارمند بودم و پساندازی که در این مدت داشتم، به عنوان سرمایه اولیه در شرکت دانشبنیان کیاهوشان آریا هزینه کردم. در کنار این پول، یک سرمایه گذار اولیه هم کنار خودمان داریم.
اعتماد موسسات مالی و سازمان بزرگی مثل قوه قضائیه را چگونه جلب کردید که با شما همکاری داشته باشند؟
صداقت، ارزشآفرینی و تاثیرگذاری از ارزشهای اولیه در کیاهوشان است و همگی ما در شرکت، تمام تلاش خود را برای تحقق آن انجام میدهیم تا بتوانیم مسالهای از مشتری حل کنیم.
هنگام ارائه خدمات به مشتری، به صورت یک بازاریاب عمل نمیکنیم، بلکه در جلسات ابتدا مشکل و دغدغهشان را جویا میشویم و بعد بررسی میکنیم آیا خدمت ما میتواند به حل آن مشکل کمکی کند یا خیر.
مجموعهای برای کیاهوشان به عنوان مشتری جذاب است که بدانیم خدمات ما میتواند تاثیر مثبتی بر آن کسب و کار بگذارد و به طور طبیعی، مشتری هم این حس را مشتری دریافت کرده و بر روی جلب اعتمادش تاثیر گذار است.
نکته دیگر در صحبتهایتان در این باره بود که جزو اولینها در این زمینه هستید. چگونه بازار رقبا را رصد میکنید؟ این کار چگونه به متفاوت کردن بیزنس شما کمک کرده است؟
من پیش از این در حوزه بانکی فعالیت میکردم و با اصطلاحات و مباحث بانکی آشنا بودم. در دوران قبل از کرونا نمونه مشابه ندیده بودم و فقط نمونههای مشابه خارجی بود که آن را رصد کرده بودیم تا بتوانیم محصول بومی با دانش داخلی راهاندازی کنیم.
بخشی از کار ما رصد بازار برای دانستن اینکه که رقبا چه خدمتی ارائه میدهند یا نمیدهند. همچنین رصد بازار نمونههای خارجی هم بخش دیگری از کار است و خود مشتریان هم بزرگترین کمک را در این زمینه به ما میکنند.
نیازهای مشتریان و تمایلشان به داشتن سرویسهای بیشتر، عاملی بود که سعی میکردیم خدمت جدیدی بر اساس استانداردهای بینالمللی و با نگاه به نیازی که به داخل کشور وجود دارد به مشتریان ارائه کردیم.
اگر کارآفرینی همه این موارد را رصد کند اما باز هم احساس کند که از مشتریان خود عقب است باید چه کاری انجام دهد؟
فقط تلاش.
یعنی احساس شکست ممکن است سراغش بیاید؟
بستگی به نوع نیاز مشتریان آن کسب و کار دارد اگر امکانش باشد که بتوانیم آن نیاز را مرتفع کنیم باید همه زمان و تلاش خود را انجام دهیم تا در جهت برطرف کردن آن نیاز قدم برداریم. یا اگر نمیتوانیم، سعی کنیم با ویژگی متمایزکننده دیگری آن را جبران کنیم. ولی اگر این راه حلها نتواند به ما کمک کند شاید لازم باشد با نگاه جدید به مسیرمان نگریسته و اگر نیاز به تغییرات بنیادی در آن وجود دارد، اعمال کنیم.
سوالی که پیش میآید این است که در بحث شرکتهای دانشبنیان، فرمودید خودتان مدیرعامل هستید و برای ما سوال شد الان که شما همبنیانگذار ندارید پس کار تیمی به چه شکلی انجام میشود و امور شرکت با یک بنیانگذار چگونه پیش میرود؟
به سختی! مگر اینکه علاقه داشته باشید.
اما اگر به عقب برگردم باز هم همین مسیر را میآیم. گاهی اوقات تا نیمهشب سرکار هستم و روزهای تعطیل و غیرتعطیل باید سرکار باشیم چون تعطیلات برای ما تعریف نشده است. بنابراین کارمان باید جذابیتی برایمان داشته باشد.
من در لایههای اولیه دوستان و آشنایان نتوانستم به دلایل مختلف مثل مهاجرت دوستان و همکلاسیها کسی را به عنوان همبنیانگذار پیدا کنم. ۲ حالت داشت؛ باید دنبال کاری میرفتم که به عنوان کارمند شاغل باشم یا اینکه این مسیر را امتحان کنم. نهایت این بود که این مسیر به نتیجه نمیرسید و مثل سالهای قبل در قالب عنواین مختلفی شغلی مانند مدیر پروژه و مدیر فنی فعالیت میکردم.
حمایت خانواده را همیشه داشتم و میدانستم اگر کسب و کارم شکست بخورد، خانواده ام پشت سر من هستند. ترجیح دادم کارم را شروع کنم. بنابراین نداشتن همبنیانگذار خیلی هم خودخواسته نبود و بیشتر از این جهت بود که امکان همراه کردن فردی در این زمینه مهیا نشد.
تکبنیانگذاری خیلی سخت است از این جهت که همه مسئولیت راهاندازی یک مجموعه بر عهده خودتان است.
در خانواده من تجربه اینچنینی در حلقه نزدیکان اولیه وجود نداشت که کارآفرینی را به این مدل تجربه کرده باشند. همه اتفاقات و تجربهها کاملا جدید است و تنها مواردی که به من کمک کرد، حمایت خانواده و تجربه زیاد شخصیام در فضای کاری بود. هر چند تجربه کارآفرینی نداشتم اما به هر حال فاکتورهای کارآفرینی را در محیطهای کاری دیده بودم و در ذهنم مانده بود. این موارد میتوانست به من کمک کند در این مسیر قرار بگیرم.
پس همکارانتان الان کجا مشغول به کار هستند؟
کارمان را که با کرونا شروع کردیم، همهجا و همهچیز تعطیل بود و کارمندان دورکار شدند. ما هم از همان ابتدا با همین فرهنگ کار خود را ادامه داده و همه تعاملات و ارتباطات کاری خودمان را از طریق بستر آنلاین دنبال میکردیم. غیرحضوری بودن همکاران، هزینهها را کاهش داد و در جذب نیرو به ما کمک زیادی کرد. حتی گاهی توانستیم در اقصی نقاط کشور و خارج از کشور نیرو داشته باشیم.
بزرگترین نکته در دورکاری، خودانگیزگی و تعهد است که خیلی خیلی خودش را نشان میدهد و بیشتر از حالت حضوری، فرد باید متعهد و مسئولیتپذیر باشد تا بتواند دورکاری را پیش ببرد. این فاکتور در جذب نیرو برای ما مهم است.
مهارتهای فنی را میتوان آموزش داد اما فراگیری و نهادینه کردن مهارتهای نرم در فرد بسیار سخت است.
خانم حاتمیخواه به عنوان یک کارآفرین، کارآفرینی یعنی چه و تجربهتان را از فضای کارآفرینی بگویید.
اگر بخواهم کارآفرینی را تعریف کنم، کلمهای که به ذهنم متبادر میشود، ارزشآفرینی است و اینطور به آن نگاه میکنم که فرد بتواند ارزش جدیدی خلق کند. یکی از ارزشهای ویدا بحث تاثیرگذاری است و اینکه خدمتی برای کمک به جامعه ارائه کند.
بارها برایمان در کیاهوشان اتفاق افتاده که از یک روستای دور افتاده تماس میگیرند و از دریافت خدمات آنلاین احساس رضایت دارند. برخی از آنها میگویند در گذشته برای دریافت کد ثنا با مشکلات زیادی روبهرو بودند به طوریکه برای گرفتن این خدمت مجبور بودند دهها کیلومتر مسیر را طی کرده تا به نزدیکترین دفتر خدمات الکترونیم قضایی برسند.
اما در حال حاضر، با آنلاین شدن دریافت کد ثنا، میتوان در هر زمان و مکانی این خدمات را به صورت آنلاین دریافت کرد. من به این موضوع به عنوان یک ارزشآفرینی نگاه میکنم. اینکه بتوانم اثری در جایی بگذارم و دیدن این اثر برای من مهم است.
نظر شما