گفتوگو با یک بانوی کارآفرین دهه شصتی که همسن خودت باشد، علاوه بر شیرینی و جذابیتش، میتواند جنبههای آموزنده هم برایت داشته باشد. ما متولد یک سالیم اما ۲ راه متفاوت را برگزیدیم که یکیمان خبرنگار و دیگری بانوی کارآفرین شد.
کارآفرینی که با وجود ۲ دختر ۱۱ ساله و ۲ ساله اما در کنار همسرش قرار گرفته و از تجربیات خودش برای کارآفرینان تازه کار سخن به میان میآورد. در همه بخشهای مصاحبه آن چیزی که احساس میکنم، فقط صبر و بردباری و عشقی است که او را در این مسیر محکم و استوار نگه داشته است. چون کارآفرینی، کار هر کسی نیست و به قول قدیمیها گاو نر میخواهد و مرد کهن!
خانم یوسفی بر این باور است با ماندن در خانه، فرزندمان اجتماعی نمیشود. او که موافق اشتغال بانوان است آنها را اینطور توصیف میکند که هیچ عاملی مانع کوشش و تلاش آنها در کارآفرینی نمیشود. او هم اکنون یکی از مدیران شرکت سرمایه گذاری داریک است که در ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف مستقر است.
شرکت سرمایهگذاری داریک به عنوان یک مشاوره مالی و سرمایهگذاری در آبان ماه سال ۱۳۸۸ و در ادامه فعالیتهای تحقیقاتی و مشاوره گروه مالی شریف آغاز به کار کرد.
این شرکت در سالهای اخیر با استفاده از توانمندیهای نخبگان دانشگاه صنعتی شریف، سایر دانشگاهها و همکاری با شبکه گستردهای از فعالان مالی و اجرایی کشور اقدامات مختلفی در زمینه انجام طرحهای تحقیات مالی، خدمات تسهیلگری و جذب سرمایهگذار، خدمات مشاوره تامین مالی، مشاوره کارآفرینی و توسعه کسب و کار به اجرا رسانده است.
گفتوگو با این بانوی کارآفرین را از نظر میگذرانیم.
خانم یوسفی از فرصتی که در اختیار کارآفریننیوز قرار دادید سپاسگزاریم. لطفا خودتان را بیشتر برای مخاطبان معرفی کنید.
انوشه یوسفی، همبنیانگذار مجموعه آفیسا و مدیر امور قراردادهای شرکت داریک هستم. مجموعه آفیسا در توسعه زیرساختهای نواحی نوآوری کشور فعالیت میکند. کارمان را زمانی شروع کردیم که ادبیات و مفاهیم نوآوری در حال تعریف و شکلگیری در ایران بود. همزمان با شکلگیری ناحیه نوآوری در دانشگاه صنعتی شریف، مجموعه آفیسا مطالعات خود را برای این ناحیه آغاز کرد.
همچنین با بررسی یک سری نواحی نوآوری در اروپا و آمریکا، فکر کردیم شاید بتوانیم این نواحی را با ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف همسانسازی و همانندسازی کنیم. ایدههای خیلی خوبی دریافت کردیم و این تحقیقات و مطالعات در نهایت به اطلس نوآوری ناحیه شریف رسید.
در اطلس ناحیه نوآوری دانشگاه، زیستبوم ناحیه نوآوری را تعریف کردیم. این زیستبوم، بازیگران ناحیه نوآوری را در دل خود میگنجاند و ارتباطاتشان را با یکدیگر تعریف میکند. شتابدهندهها، شرکتهای دانشبنیان و فناور، مراکز رشد، مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، دانشجویان، استادان و افراد کارآفرین و پژوهشگر، بازیگران اصلی ناحیه نوآوری شریف هستند.
بعد از تهیه این اطلس، به منظور معرفی ناحیه به شرکتهای فناور استان تهران و استانهای مجاور، حدود ۷۰۰ نامه به شرکتهای مختلف ارسال و جلسات مختلفی برگزار کردیم تا توانستیم ناحیه نوآوری دانشگاه شریف را به آنها بشناسانیم. البته نتیجه مطلوبی هم به دست آوردیم چون برخی از شرکتها برای بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات این ناحیه به این منطقه نقل مکان کردند. علاوه بر این، برخی دیگر از شرکتهای بزرگ، بخشهای تحقیق و توسعه خود را به ناحیه نوآوری شریف انتقال دادند. در حال حاضر حدود ۶۰۰ شرکت دانشبنیان در ناحیه حضور دارند که با حضور مستمر و موثرشان باعث همآفرینی و همافزایی بیشتر همدیگر میشوند.
سبک حاکم بر فرهنگ سازمانی بین شرکتهای دانشبنیان مستقر در ناحیه نوآوری شریف برگرفته از چه عواملی است؟
مهمترین تفاوت شرکتهای دانشبنیان ناحیه نوآوری با شرکتهایی که شاید به صورت سنتی کار میکنند، روحیه کارآفرینیشان است. روحیه کارآفرینی با اینکه یک نفر علاقه به کارخانهداری داشته باشد، متفاوت است.
روحیه کارآفرینی به این معنی نیست که یک فرد سرمایهدار میخواهد برای افزایش سرمایهاش، کار تولیدی راهاندازی کند بلکه به این معناست که فردی با اختراع یا ایدهای که دارد، گروهی از متخصصان، افراد خلاق و پژوهشگر را گرد هم میآورد و محصولی را تولید میکنند.
نکته بارز در شرکتهای دانشبنیان، احترام مقابل بین کارفرما و کارمندان است. مدیر یک شرکت، رهبر یک گروه است و ساختاری را پیش میبرد که کارمندان به یکدیگر احترام میگذارند. مدیر میداند سرمایههای اصلی شرکت، کارمندان هستند و برای اینکه کسب و کارش پیشرفت داشته باشد باید کارکنان را حفظ کند و در جهت رشدشان قدم بردارد.
گاهی مدیران، این فرهنگ را داخل شرکتها پیاده میکنند. هر شرکتی که کارمندانِ کنجکاوی داشته باشد آن شرکت، شرکتی پیشروست. فرهنگی که در شرکتهای دانشبنیان ناحیه نوآوری وجود دارد فرهنگ یادگیری و رشد منابع انسانی است.
همه شرکتهای پیشرو این را میدانند که سرمایه اصلیشان همان نیروهای انسانی است و سعی میکنند در جهت رشد مهارت آنها و روابط اجتماعیشان قدم بردارند. بسیاری از شرکتهای دانشبنیان، مدرکمحور نیستند. با اینکه دانشجویان بسیار موفقی در این دانشگاه تحصیل میکنند ولی شرکتهای زیادی میبینم که روی این مهارتها بیشتر از مدرک تحصیلی تمرکز دارند.
همین موضوع باعث میشود کارکنانی استخدام کنند که به صرف گرفتن مدرک نیست که دورهای را میگذرانند و برای کنجکاوی و پژوهش است که هر روز نکات تازهتری می آموزند. این فرهنگ بسیار خوبی است که امیدوارم بتوانیم در شرکتها نهادینه کنیم. نهادینه کردن این فرهنگ به این معناست که کارکنان هم، خودشان به این باور برسند که برای ارتقای بیشتر در زندگی و مهارتشان باید همیشه بهروز باشند و هرگز از یادگیری دست نکشند.
با برخی از مدیران عامل شرکتهای دانشبنیان که به گفتوگو مینشینم، از مهاجرت نیروهای انسانی خود یا حتی همبنیانگذارانشان سخن به میان میآورند. در حالی که نیرویانسانی یکی از سرمایههای اصلی شرکتها در کارآفرینی است. در جایگاه یک همبنیانگذار و بانوی کارآفرین برای متخصصانی که نرفتهاند و ماندهاند باید چکار کرد؟
مهاجرت، واقعیت جامعه است. این مصاحبه تنها جایی نیست که درباره مهاجرت سخن به میان میآوریم. من روحیهای دارم که میگویم باید نیمه پر لیوان را ببینیم. نخبههای ما در حال مهاجرت هستند که اصلا به آنها خُرده نمیگیرم. هر کسی برنامهای برای زندگی و آینده خودش دارد. میخواهم در این باره صحبت کنم که چطور میتوانیم آنها را نگهداریم یا حداقل برای کسانی که قرار نیست مهاجرت کنند، شرایط بهتری در نظر بگیریم. افراد زیادی اطرافم میبینم که موقعیت مناسبی برای مهاجرت دارند اما در کشور ماندهاند.
نوابغی که در کشور ماندهاند بسیار ارزشمند هستند و اگر بتوانند روحیه پیشبرد و پیشرفتشان را حفظ و پیاده کنند، عالی است. اما چطور!؟ در حقیقت این سوالی هست که کارشناسان جامعهشناس ما باید به آن پاسخ دهند. ولی از نظر بنده، در واقع اگه بخواهیم از سوی دیگری این موضوع را بررسی کنیم، بشر امروزی یک انسان محدود به مرز جغرافیایی نیست.
بشر امروزی به واسطه اینترنت و شبکههای اجتماعی در حال تعامل با فرهنگهای مختلف، علم و تکنولوژی فراگیر در جهان و مراودات اقتصادی و سیاسی بسیاری است. هوشمندانهتر از محصور کردن نخبههای داخل کشور، جذب نخبههای از سرتاسر جهان است. اگر ما موضوع و موقعیت جذابی برای پیشرفت داشته باشیم، نه تنها میتوانیم از نوابغ خودمان بهره ببریم بلکه از متخصصان جهانی نیز استفاده میکنیم. به این ترتیب، میتوانیم واردات و انتقال علم و تکنولوژی را به داخل کشور افزایش دهیم. البته باید دید که همه این موارد در اولویت برنامه توسعهای کشور جایی دارد!
به نظر شما حفظ نیروهای محدود متخصص فقط با مسائل مالی امکانپذیر است؟
اصلا اینطور نیست. حفظ عزتنفس برای افراد متخصص و کارشناس مهمتر از مسائل مالی است. اعتباری که شرکت به یک کارشناس میدهد، ارزشمندتر و مهمتر از منابع مالی است. اینطور نیست که یک نفر مادرزادی متخصص شود بلکه برای رسیدن به این مهارت، از همه زندگی و تفریح خود گذشته است.
تخصص فرد مانند فرزندش میماند و ارزشمند است. کارشناسان برای کارشان زحمت کشیدهاند و وقتی اعتبار و عزتنفس را از مدیرشان میگیرند، خودشان را جزو بدنه آن شرکت میدانند و این عامل اصلی برای حفظ کارمندان ارزشمند یک شرکت است. از طرفی، شرکتهای پویا و خلاق همیشه بهدنبال ایدهها و خاستگاههای جدید هستند و به همان نسبت، این روحیه رشد و ارتقا را به متخصصان خود نیز منتقل میکنند و باعث پیشرفت روز افزون یکدیگر میشوند.
چگونه با وجود مشغلههای خارج از منزل به استقلال و تربیت دخترانتان توجه میکنید؟
با وجود بچهداری، حس میکنم روحیه اجتماعی و بیرون از خانه بودن، دخترانم را برای آینده آماده میکند و میسازد. اینکه در خانه بمانم و هر لحظه کنارشان باشم، آنها را بچههای در خانه بار میآورد. جمله کلیشهای و البته درستی هست که میگوید بچهها آنچه که ما دوست داریم، نمی شوند بلکه آنچه که ما هستیم، می شوند چون به ما نگاه میکنند. درست است زمان زیادی پیش فرزندانم نیستم اما پیامی به آنها میرسانم که در خانه ماندن آنقدر هم خوب نیست.
استقلال فرزندان، موضوع مهمی است. مادرم شاغل بود و ما را به اینکه مستقل باشیم، سوق داد و لوسمان نمیکرد. بنابراین از کودکی یاد گرفتم چگونه کارهای خودم را انجام دهم. اما نکته مهم و حیاتی، این است که باید گوش شنوایی برای فرزندانمان باشیم که البته بدون نصیحت و نسخه پیچی برای هر موضوع کوچک باشد. خودم شبها حتما با دخترانم وقت میگذرانم و با آنها حرف میزنم.
باید این موضوع را بپذیریم که در این دوران، ما با نسل Z (سازمانهای آماری ایالات متحده آمریکا و مجمع جهانی اقتصاد سال ۱۹۹۷ میلادی مصادف با ۱۳۷۶ شمسی را سال آغاز تولد این نسل و سال ۲۰۱۰ برابر با ۱۳۸۹ شمسی را پایان آن تعریف میکنند.) روبهرو هستیم. نسلی که مدل بزرگ شدنشان و جامعهای که با آن در تماس هستند، کاملا متفاوت است. امروزه تکنولوژی در حال پیشرفت است و ما با ورود هوش مصنوعی روبهرو هستیم و جالب اینجاست که نسل زد با این تحول تکنولوژی همراه است.
نسل زد یادگیرنده است و نباید این را فراموش کرد. از هر موضوعی در شبکههای اجتماعی و جامعه یاد میگیرند و من به عنوان مادر باید یک نکته جدیدی برای آنها داشته باشم. بنابراین، کتاب میخوانم که نحوه برخورد با آنها را بدانم. شبها به اندازه مناسب به صحبتهای دخترم گوش میدهم و نصیحت نمیکنم. بلکه فقط اجازه میدهم صحبت کند. بچهها در موبایل و فضای مجازی عمیق میشوند و یکی از دغدغههای من این است که دخترم را مقداری از فضای مجازی بیرون بکشم. بنابراین باید نکته جذابی داشته باشم که جای موبایل را برایش پر کند.
به عنوان بانوی کارآفرین لطفا بگویید زوج کارآفرین چگونه کنار هم قرار میگیرند و آیا این موضوع را مزیت میدانید؟
ارتباط یک کارمند با شرکت و محل کارش، ساعت پنج عصر قطع میشود و تا صبح روز بعد، زمان را برای زندگی خودش اختصاص میدهد. اما در کارآفرینی اینطور نیست و ۲۴ ساعت شبانه روز مدام در حال فکر کردن هستیم. هیچگاه استراحت فکری نداریم. البته گاهی عدهای فقط به مسائل منفی این کار فکر میکنند اما خداوند به ما روحیهای داده که در کنار ریسک کردن، روحیه مثبتنگر هم داریم. همیشه بهدنبال حل مسأله هستیم که باعث میشود فکر و خیالها تا حدود زیادی تاثیر منفی نگذارد.
اگر بخواهم از خوبیهای زوج کارآفرین بگویم اینکه برای مثال ما حرفهای مشترک زیادی داریم و میتوانیم خیلی از مسائل شرکت را در خانه بررسی کنیم، تصمیم بگیریم و آن را روی کاغذ بیاوریم. اگر بخواهم از معایب هم بگویم، زوج کارآفرین اگر از خانواده فارغ و دغدغه خاصی نداشته باشند، حتما درباره کارشان روزی یک جر و بحث را دارند. البته فرزندان ما به این موضوع عادت کردهاند و از اختلافات کاری ما هراسی ندارند. اما در نهایت بستگی به روحیه دو طرف دارد و باید شنونده باشیم که هر دو این ویژگی را داریم.
به عقیده شما بانوان کارآفرین در ایران با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
چه کسی میتواند بگوید در ایران در حق کل جامعه زنان اجحاف نمیشود؟ نقطههای سیاهی میبینیم که مربوط به امروز نیست و از صدها سال قبل در ایران بوده و همچنان متاسفانه پیش میرود. در عین حال میتوانم بگویم زنان کارآفرین قدرتمندی داریم که هیچگاه کم نمیآورند. آنها هیچوقت نمیگویند جامعه با آنها کاری میکند که پشت مردها پنهان شوند یا جامعه با آنها کاری میکند که نتوانند کار کنند.
میدانم کارآفرینی برای بانوان در ایران خیلی سخت و راه برای یک مرد کارآفرین راحتتر است؛ اما زنان کارآفرین هم قدرت خودشان را دارند. من فکر میکنم آن حس مادری که در ذات ازلی ما زنان وجود دارد به ما این توانمندی را میدهد که چند کار را با هم انجام دهیم و همین ویژگی، بانوان را به جلو هدایت میکند. این موضوع باعث میشود این روحیه را در کارآفرینی به کار بگیریم. ما زنها مقداری شنوندهتر از مردان هستیم که این ویژگی در جذب نیروی منابع انسانی و همراه شدن با آنها تاثیرگذار است.
در کل دنیا شرایط زنان مقداری از مردان سختتر است اما برای کسی که جنگجو است آیا این مسائل مهم است؟ اگر زنی، خودش روحیه کارآفرینی و پشتکار داشته باشد، این مسائل و محدودیتها مانع او نمیشود.
نظر شما