اگر خاطرتان باشد وقتی در مدرسه انشایی درباره شغل مینوشتیم، همیشه دوست داشتیم پزشک یا خلبان شویم. خودم شخصاً علاقه داشتم یک خانم دکتر شوم اما الان در کسوت یک خبرنگار برای مخاطبان گزارش و مصاحبه مینویسم! سادهترش این است که بگویم نشد آنچه که فکر میکردم. شاید نرسیدن به رویای شغل در کودکی برای شما هم اتفاق افتاده است. اما در این مصاحبه به یکی از کارآفرینان دهه شصتی میپردازیم که رویای کودکیاش در انشانویسی واقعا محقق شده است. علی پارسا از کودکی در انشاهایش همیشه میخواست مهندس برق شود و به این خواسته و هدف رسید.
او مدرک کارشناسی و کارشناسیارشد خود را در رشته مهندسی برق گرایش کنترل از دانشگاه تهران دریافت کرد. چندین سیستم و دستگاه را در زمینه خانه هوشمند آزمایشگاه مکاترونیک دانشگاه تهران طراحی و اجرا کرده است و ۲ اختراع در این زمینه به ثبت رساند. همچنین مدرک دکتری خود را از دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۹۷ دریافت کرد.
پارسا چندین سال تجربههای کاری در حوزههای مهندسی پزشکی، خانه هوشمند، سیستمهای مدیریت انرژی ساختمان و کنترل پهبادها در کارنامه خود دارد. همچنین به مدت سه سال در بخش تحقیق و نوآوری شرکت تولیدی کروز که بزرگترین تولیدکننده قطعات خودرو در ایران است، به عنوان سرپرست چند پروژه فعالیت کرده است.
او همچنین از اسفند ۱۳۹۸ تا آبان ۱۴۰۰ در مقطع پسادکتری با دانشگاه مودنا (شهر خودرو ایتالیا) کشور ایتالیا در حوزه خودروهای خودران همکاری کرده است. در کنار فعالیتهای فنی و مهندسی به فعالیتهای استارتاپی نیز مشغول بوده و دورههای مختلف مدیریتی و بیزنسی گذرانده است.
پارسا در سال ۱۴۰۰ مرکز تحقیقاتی خودروهای هوشمند و خودران را در دانشگاه تهران تاسیس کرد و هم اکنون با تیم خود از نخبگان دانشگاهی در رشتههای مختلف مرتبط در حال فعالیت (تحقیق و توسعه و ساخت محصول دانشبنیان و هایتک) در حوزه تکنولوژی روز خودروها و خودروهای خودران است.
خبرنگار کارآفریننیوز با این جوان نخبه کارآفرین به گفتوگو نشسته است که از نظر میگذرانیم. خواندن این مصاحبه برای کارآفرینان، دانشجویان و دانشآموختگانی که قصد دارند استارتاپی راهاندازی کنند اما ترس مانعشان شده و اجازه نمیدهد نخستین قدم را بردارند شاید خواندنی باشد.
آقای پارسا از فرصتی که در اختیار کارآفریننیوز قرار دادید سپاسگزارم. لطفا برای مخاطبان کارآفریننیوز بگویید چطور به رویای کودکیتان رسیدید.
از کودکی به مهندسی برق علاقه داشتم و حتی در دبستان که انشاهای همکلاسیهایم درباره خلبانی و پزشکی بود، من میدانستم قرار است در آینده مهندس برق شوم. در ۶ سالگی، اسباببازیهای الکترونیک برایم جذاب بود و آنها را باز و بسته میکردم. این علاقه تا دانشگاه ادامه پیدا کرد و از ابتدا برنامه داشتم در رشته مهندسی برق تحصیل کنم. رشته مهندسی برق دانشگاه تهران قبول شدم و تحصیل در این رشته را که آغاز کردم، متوجه شدم مباحث مدنظرم هنوز سر راهم نیامده است و فقط مباحث تئوری مطرح میشود.
برای اینکه راهی پیدا کنم سراغ استادانی میرفتم که در حوزههای عملیاتی و کارآفرینی قدمهایی برداشته باشند. تا مقطع کارشناسیارشد در دانشگاه تهران بودم و روی اختراعی که مربوط به پروژهام بود کار میکردم. برای تحصیل در مقطع دکتری وارد دانشگاه صنعتی شریف شدم و همزمان در صنعت هم فعال بودم. جذابیتهای صنعت را دیدم و به این نتیجه رسیدم کار عملیِ دانشی که در دانشگاه آموخته بودم، میتوانست وارد صنعت شود و به یک محصول قابل استفاده تبدیل شود. در واقع، میخواستم دانش فراتری داشته باشم و با دانش روز دنیا هم آشنا شوم.
به همین دلیل مدرک پسادکتری خودم را در خصوص خودروهای خودران و پیشرفته در دانشگاه شهر مودنای ایتالیا کسب کردم. بر این باور بودم اگر بخواهم این راه را فقط برای خودم طی کنم باز هم من را قانع نمیکرد و حالا که این دانش را به دست آوردهام در صنعت خودروی کشورم پیادهسازی کنم. در این زمینه، مرکز تحقیقاتی چیتا را با همکاری ۲ نفر از دوستانم در دانشگاه تهران راهاندازی کردم. در این مرکز، تحقیقاتم را اینطور شروع کردم که چگونه خودروهای پیشرفته را با استفاده از تکنولوژی روز در ایران بسازیم. یک بخش از تحقیقات این بود که در دنیا چه پیشرفتهایی در حوزه خودروهای پیشرفته اتفاق میافتد و شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهای مرتبط چه کارهایی انجام میدهند.
از سوی دیگر، شرایط صنعت خودروی کشور را بررسی کردیم که با توجه به دولتی بودن صنعت خودروسازی ایران، ورود یک استارتاپ به این صنعت سخت به نظر میرسد. بنابراین، در مرکز تحقیقاتی چیتا ۲ محصول مرتبط با صنعت خودرو طراحی کردیم. این ۲ محصول با نصب در خودرو باعث افزایش ایمنی سرنشینان و خودرو میشوند.
لطفا از این ۲ محصول بیشتر بگویید.
در خصوص نخستین محصولِ افزایش ایمنی خودرو باید بگویم بعد از نصب دستگاه در خودرو، در صورتی که راننده خوابآلود یا حواسپرت باشد، دستگاه بلافاصله به راننده هشدار میدهد. بسیاری از تصادفات ایران و دنیا به خاطر خوابآلودگی رخ میدهد. با این سیستم میتوان جلوی همه یا بخش زیادی از تصادفات را گرفت. محصول دیگر هم هشدار پیش از تصادف است که با هوشمصنوعی، تصادف را قبل از وقوع پیشبینی میکند و به راننده هشدار میدهد. این محصولات به افزایش ایمنی خودروها کمک میکند.
آیا این ۲ فناوری فقط ویژه خودروهای هوشمند است؟
برای هر خودرویی قابل استفاده است و تفاوتی بین خودروهای معمولی و هوشمند قائل نشدهایم. محصول نخست آماده است و با یک سری ناوگانهای حملونقل در حال مذاکره برای استفاده از این محصول هستیم. در مرحله بعد، قرار است با معرفی بیشتر به مردم هم ارائه کنیم.
محصول دوم هم آماده است و در حال تست مجدد و رفع عیوب آن هستیم.
این محصولات به صورت مجزا فروخته میشوند یا برای نصب روی خودروها در اختیار صنایع خودروسازی قرار میگیرند؟
هر ۲ حالت میتواند برای مصرفکنندگان فعال شود اما طراحی اصلیمان بر این اساس است که به صورت جداگانه در خودروها نصب شود، تا اینکه خودروساز هم به این نتیجه برسد از محصولات ما در خودرو استفاده کند.
دانشی که فرا گرفتهاید آیا فقط در صنعت خودروسازی کاربرد دارد؟
در کنار طراحی این ۲ محصول، با صنایع مختلف خودرو و بخشهای مختلف تکنولوژی و هوشمصنوعی کار میکردیم و به این نتیجه رسیدیم تکنولوژی که فرا گرفتهایم در صنعت خودرو حساستر و پیشرفتهتر است و بهتر است این دانش را در صنایع روز دیگر هم مورد استفاده قرار دهیم. بنابراین به صنعت پزشکی هوشمند، کشاورزی هوشمند، حملونقل هوشمند و ساختمانهای هوشمند وارد شدیم. برای این بخش، یک سری دورههای آموزشی طراحی و برگزار کردیم که تیممحور باشد، پروژههای عملیاتی انجام دهند و ما هم کنارش آموزش و راهبری داشته باشیم.
در بخش اول صحبتهایتان اشاره کردید علمودانشی که دارید باید صرف خدمت به کشور میکردید. چه شد با وجود دانشی که داشتید ماندید و به کشور خدمت کردید؟
شاید همه کسانی که از کشور رفتهاند این عِرق را به وطن دارند ولی به یک جایی میرسند که کاری از دستشان بر نمیآید و شرایط هم به گونهای است که با وجود علاقه به کشور، ناامید میشوند و مسیر مهاجرت را طی میکنند. من در مرحله اول، سرسختتر ماندم و بر این باور بودم باید تلاش میکردیم. در موقعیتهایی من هم فکر میکردم شاید سخت باشد در این شرایط کار کنیم.
البته کشور هم ضعف دارد و توانایی کارآفرینی نداریم که به عقیده من این ضعف ناشی از آموزشهاییست که میبینیم. چون آموزش تئوری و فنی رواج بیشتری دارد ولی دورههای آموزشی کارآفرینی نمیگذرانیم. در مدرسه و دانشگاه باید این نوع مهارتها و آموزشها به کار برده شود. جایی که باید تصمیم میگرفتم مهاجرت کنم یا بمانم، ماندن را ترجیح دادم چون ما توقع داریم یک نفر از آسمان بیاید و همه چیز را درست کند.
من به این فکر کردم که یک نفر باید بماند و بسازد تا اینکه بگوییم شرایط نیست. شرایط را چه کسی باید بسازد؟ یک بخش از دلایل ماندن این است که باید بمانیم و شرایط را به عنوان کسی که دانشی دارد، مهیا کنیم. در مقابل، یک سری تواناییها داریم که باید یاد بگیریم. من دنبال کسب این تواناییها رفتم و سعی کردم دانش کارآفرینی و مدیریتی به دست بیاورم.
از شرایط کارآفرینی در ایران برای دانشآموختگان و دانشجویانی که ابتدای این راه هستند، بیشتر بگویید. چند سال است وارد عرصه کارآفرینی شدهاید و شرایط کارآفرینی را در کشور چطور ارزیابی میکنید؟
از زمان تحصیل در مقطع دکتری و از سال ۹۴ وارد فضای کارآفرینی و استارتاپی شدم.
به عقیده من، شرایط کارآفرینی ایران نسبت به خارج از کشور خیلی بهتر است چون بسیاری از پیشرفتها آنجا اتفاق افتاده و شما اگر بخواهید یک نوآوری داشته باشید باید از لبه تکنولوژی جلوتر بروید. برای بسیاری از نیازهای کشور فقط کافیست دانش آن را داشته باشیم که کار را مدیریت کنیم. شرایط محیطی، قانونها و مشکلات مدیریت دولتی هم به سمت بهبود پیش میرود. با همین حمایتهایی که از شرکتهای دانشبنیان میشود و مهیا ساختن شرایط جهت صدور راحتتر مجوزها نشانه خوبی برای بهبود فضای کارآفرینی از نظر قانونی است. همه اینها باعث میشود کارآفرینی در ایران مثبت باشد. همه این عِرق را داریم اما من تصمیم گرفتم با این شرایط مقابله کنم و در اتفاقات مثبت کشورم سهم داشته باشم.
چه شد به این نتیجه رسیدید که فضای کارآفرینی در ایران بهتر از کشورهای دیگر است؟ در حالی که دیگر کارآفرینان بر خلاف شما سخن میگویند و اتفاقا به شدت از این فضا به خاطر موانع ساختاری و قانونی انتقاد میکنند.
از یک جهت آنها میتوانند درست گفته باشند چون کارآفرینی در کشور سختیهای بیشمار و حتی غیرقابل پیشبینی دارد. در کشورهای دیگر و پیشرفتهتر برخی از تکنولوژیها الان پیادهسازی شده است و اگر بخواهید ایده جدید بسازید باید با تکنولوژیهای دیگر مقابله و رقابت کنید، در نتیجه فضای کار سختتر است. اگر تحقیق هم بکنید از نظر قانونی و مالیاتی، سختگیریها بیشتر است یا حداقل برای کسانی که میخواهند مهاجرت و کارآفرینی کنند این شرایط سختتر میشود اما شدنی است.
در ایران فضا باز است؛ هر چند بسیاری از تکنولوژیها هنوز در ایران توسعه نیافته و برخی از مشکلات همچنان حل نشده مانده است اما میتوانید با اراده اینکه یک کارآفرین موفق باشید و شرایط مدیریتی را فراهم کنید، مشکلات را با روشهای برگرفته از تکنولوژی و مهندسی حل کنید و نیازی نیست ایده عجیب و غریبی هم باشد.
بسیاری از استارتاپهای موفقی که در ایران هستند یک نمونه خارجی دیدند و همان را پیادهسازی کردند، اتفاقا در خصوص این استارتاپها رقابت هم چندان نیست و به جای خوبی رسیدهاند. اگر این رقابت قرار بود در فضای کارآفرینی کشورهای پیشرفته رخ دهد، کار خیلی سختتر میشد.
از سوی دیگر، فضای بازار هم الان گسترده است و شرکتهایی که بخواهند مشکلات را حل کنند و بازار را بگیرند، کم هستند. بازار گستردهای در کشور خودمان و کشورهای اطراف وجود دارد که میتواند شرایط خوبی باشد. اگر کسی بتواند از پس این شرایط بر بیاید و محصول مناسب و با کیفیتی ارائه دهد، موفق میشود. شاید این شرایط در کشورهای پیشرفتهتر سختتر باشد و از این باب، کشور ما مزایایی نسبت به دیگر کشورها دارد چون جنگ بیزنسها در دیگر کشورها سنگینتر است.
اینترنت اشیاء از گذشته و هوشمصنوعی این روزها در کشور تبدیل به یکی از موضوعات ترند و مورد بحث میان مردم حتی کارآفرینان، سکانداران شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها شده است. به عقیده شما هوشمصنوعی چقدر در عرصه کارآفرینی تاثیر دارد و باعث ارتقای این فضا میشود؟
اینترنت اشیا در ایران تا حدی توسعه پیدا کرد و بعد از آن هوشمصنوعی هم آمد که در دنیا پیشرفت سریعی داشت. بسیاری از شرکتهای دانشبنیان هم بر اساس هوشمصنوعی کار میکنند. موضوعات نرمافزاری سریعتر میتوانند گسترش پیدا کنند. در دانشگاههای معتبر و مطرح دنیا اگر اتفاق جدیدی در هوشمصنوعی رخ دهد همه دنیا میتوانند از آن استفاده کنند و در ایران هم همین اتفاق در حال وقوع است. همزمان با اتفاقاتی که در دنیا میافتد ایران هم به حوزه هوشمصنوعی ورود کرده است. مرحله بعدی، ترکیب اینترنت اشیاء و هوشمصنوعی است تا در صنایع مختلف بتوان از این صنعت استفاده کرد. با کمک هوشمصنوعی بسیاری از کارها به بهترین وجه و به صورت خودکار رخ میدهد و خیلی از خطاها حذف میشود.
موانعی هم برای پیشرفت کارآفرینی در کشور میبینید؟
قانونگذار و بخش دولت باید از بخشهای دانشبنیان حمایت کنند. اقتصادمان تا حدی دولتی است و تاکید مدیران کشور این است که به سمت خصوصیسازی واقعی برویم. در نتیجه شرکتهای دانشبنیان باید کمک کنند این اتفاق بیافتد. اما در این مسیر، سدها و موانعی وجود دارد، برخی مجوزها دست و پاگیر است و یک سری بروکراسیها کار را سختتر میکند. هر چقدر این موانع حذف و مسیر پیش روی شرکتهای دانشبنیان بازتر شود، مشکلات از نظر فنی و دانشی تسهیل میشود.
با هموارتر شدن مسیر رشد شرکتهای دانشبنیان، باید بگویم مسیری که در آن قرار داریم رو به جلو است و بسیاری از مجوزها، بروکراسیها و بخش اداری بهتر و الکترونیکی میشود. تسریع در این زمینه منجر به رشد شرکتهای دانشبنیان و کاهش آمار شکستشان میشود.
چنین به نظر میرسد قانونهای فعلی و آییننامهای که هر روز وضع میشود مانع کارآفرینی و بسترسازی رشد شرکتهای دانشبنیان میشود. چقدر با این موضوع که از سوی مدیران دانشبنیانها و استارتاپها شنیده میشود، موافق هستید؟
برای هر فعالیت اقتصادی و دانشبنیانی اگر نتوان برنامهریزی بلند مدت داشت، دچار مشکل میشویم. بخشی از این موارد در نوسانات ارز است که شرکتهای دانشبنیان را دچار مشکل میکند. قانونهایی که ممکن است به صورت لحظهای بالا و پایین شود و تغییر کند، مشکل ایجاد میکنند و برنامهریزیها را بههم میزند.
ورود غیرمترقبه بخشهای دولتی به راهاندازی شرکتهای دانشبنیان مانع از رشد و موفقیت دیگر شرکتها میشود چون امکان رقابت و مقابله با شرکتهای دانشبنیان دولتی سخت است. اگر همه چیز شفاف، قانونها منظم و آییننامهها از قبل قابل پیشبینی باشد و لحظهای نباشد نه تنها به برنامهریزی کمک میکند بلکه انگیزهها را برای ورود به عرصههای دانشبنیان افزایش میدهد.
برای ورود به عرصه کارآفرینی چگونه از ترسها و ریسکها عبور کردید؟
مهمترین عامل، پشتکار است. کارآفرینی در همه دنیا سختیهای خود را دارد و فقط مختص کشور ما نیست بنابراین این پشتکار لازم است. آگاهی از فراز و نشیبهای کارآفرینی و موفقیتآمیز دانستن نتیجه شکستها به من در ادامه راهم کمک کرد.
هر شکستی یک آموزش است و بعد از آن باید آموزشهای لازم را ببینیم. در این مسیر هر شکستی باعث یادگیری میشود. کارآفرینی تنها جایی است که میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم و به نفع کاری که داریم انجام میدهیم، پیش برویم. در کارآفرینی درس زندگی یاد میگیریم. شکست در کارآفرینی، انسان را بزرگتر میکند و با افراد مختلف ارتباط میگیریم، درک میکنیم و مدیریت میکنیم که همه این موارد باعث یادگیری میشود.
نظر شما