کتاب «مهارت‌های نرم چیست و چطور آموزش ببینیم؟» اثر بروس تولگن و ترجمه مریم فیلیه را انتشارات اژدهای طلایی در ۳۲۰ صفحه منتشر کرد.

مهارت‌های نرم چیست و چگونه آموزش ببینیم؟

به گزارش کارآفرین نیوز این کتاب از دو بخش؛ «شکاف مهارت‌های نرم» و «چگونگی آموزش اصول فراموش شده به جوانان با استعداد امروز» تشکیل شده است.

در مقدمه این اثر آمده است: «بین انتظارات کارفرمایان و این واقعیت که جوانان با استعداد و نوپای امروزی چگونه در محل کار ظاهر می‌شوند شکاف رو به رشدی وجود دارد. ستاره‌های جوان امروزی احتمالا با به‌روزترین و بهترین مهارت‌ها و ترفندها خود را نشان می‌دهند. درواقع به نظر می‌رسد که بسیاری از آنان، در حیطه‌های مورد علاقه و تمرکز خود، نوعی قدرت فراطبیعی کسب کرده‌ باشند. آن‌ها اغلب اساتید نوظهوری هستند. مسئله‌ای که آنان اغلب اوقات از آن غافل‌اند، اصول قدیمی‌ای است که بسیاری از آن به عنوان مهارت‌های نرم یاد می‌کنند.»

نویسنده در فصل نخست درباره شکاف مهارت‌های نرم می‌نویسد: «شما در جریان تامین نیروی انسانی، انتخاب و استخدام، بسیار با دقت عمل می‌کنید با این حال، سنجیدن این که کدام گزینه شغلی جوان را استخدام کنید، مدام دشوارتر می‌شود. آیا باید فرد تازه فارغ‌التحصیل شده‌ای را استخدام کنید که دارای مدرک دانشگاهی تحسین‌برانگیز است و مهارت‌های تخصصی ارزشمند او را نشان می‌دهد؟ با وجود این که به نظر می‌رسد او نیز احتمالا یکی دیگر از فارغ‌التحصیلان فاقد مهارت نرم نادر ولی ضروری باشد؟»

او درباره به کار بردن «مهارت‌های نرم» می‌گوید: «از عبارت مهارت‌های نرم استفاده می‌کنم؛ چرا که اکثر مردم می‌دانند این عبارت در مقابل مهارت‌های سخت که تخصصی هستند به کار می‌رود. مهارت‌های نرم دربردارنده محدوده وسیعی از مهارت‌های غیر تخصصی اعم از خودآگاهی، مهارت‌های مردمی، حل مشکل و کارگروهی است. این مهارت‌ها ممکن است در مقایسه با بسیاری دیگر از مهارت‌های سخت برای تعریف و سنجیدن دشوارتر و کمتر قابل لمس باشند اما برای موفقیت یا شکست هر شخصی در محل کار، کاملا ضروری هستند. مشکل این است که امروزه این اصول قدیمی یعنی اخلاق حرفه‌ای، تفکر انتقادی و پیروی اثربخش از رده خارج شده‌اند و به ندرت درباره‌شان صحبت می‌شود. این اصولِ از رده خارج شده، چه در خانه و چه در محیط تحصیل، به نسل جوان امروز آموخته نمی‌شود و به محض ورود این جوانان به محیط کار، کارفرمایان می‌فهمند که تمرکز بر اصول از یاد رفته و قدیمی، کار بیهوده‌ای است. مسلما اکثر مدیران فکر می‌کنند نه زمان، نه منابع و نه دانش سروکله زدن با شکاف مهارت‌های نرم را در کارمندان بسیار جوان و نوپای خود دارند و نه در جایگاهی هستند که این مهارت‌ها را به کارکنان جوانشان آموزش دهند، بنابراین شکاف مهارت‌های نرم، با وجود این حقیقت که برای سازمان‌ها هزینه هنگفتی دارد، روزبه‌روز بیشتر می‌شود و از دید عموم پنهان است.»

او در ادامه در قسمتی دیگر از فصل نخست آورده است: «درک این مسئله که چرا نسبی‌گرایی فرهنگی بسیار اهمیت دارد آسان است. نسبی‌گرایی فرهنگی، در پشت روندهای مهم و طولانی مدت فرهنگی/ اجتماعی و به دور از دستگاه‌های سلسله مراتبی ظالمانه و در فقدان نسخه واحدی از قوانین، بیشتر زیربنای فرهنگی را فراهم می‌کند. سلسله مراتب سفت و سخت و یک نسخه واحد از قوانین به شدت محدود کننده هستند. آنان با نقشه قبلی، رفتار کسانی را که مایل به تعلق داشتن به یک جامعه یا گروه هستند تعیین و قدغن می‌کنند. آن‌ها مانع بیان فردی، خلاقیت و نوآوری می‌شوند. آنان افرادی را که خارج از معیارها هستند و تمایلی به وفق دادن خود ندارند طرد می‌کنند.»

نویسنده در فصل دوم درباره اینکه وقتی پای مهارت‌های نرم در میان است شما نمی‌توانید روش خود را برای استخدام به کار بگیرد می‌نویسد: «مدیر فوق‌العاده با هوش یک شرکت بزرگ داروسازی می‌گوید: «به محض اینکه اعضای جدید وارد گروه من می‌شوند، آنان را مجبور می‌کنم که برای یادگیری تخصصی و غیر تخصصی مورد نظر، برنامه یادگیری شخصی خود را تهیه کنند. آنان باید خط تولید ما را با تمام جزئیات یا بگیرند. اما از هر نظر مهم است که آنان، یاد بگیرند از نظر ظاهری و رفتاری، حرفه‌ای به چشم بیایند. آنان باید بدانند که چطور توجه یک پزشک را جلب کرده و آن را حفظ کنند. من می‌خواهم نمایندگان فروشم، باهوش و فرهیخته به نظر برسند نه این‌که فقط درباره محصولات تولیدی شرکت آگاه باشند.»»

او درباره اینکه عامل انسانی چه نقشی ایفا می‌کند می‌نویسد: «شما چه در یک سازمان بزرگ پیچیده با کلی منابع باشید یا در یک کسب‌وکاری کوچک که در آن سرآشپز و ظرف‌شوی هستید، مهم‌ترین اصل در پرکردن شکاف مهارت‌های نرم، عامل انسانی است.»

در ادامه نیز راهکاری که ارائه می‌دهد چنین است: «مطمئنا شما باید کاری کنید که کارمندان جوانتان روند یادگیری مهارت‌های نرم را تصاحب کنند و منابع آنلاین قابل استفاده بسیاری در دسترسشان بگذارید تا بتوانند یادگیری خودسامان را دنبال کنند. اما این مسئله، به معنی این نیست که شما از زیر بار آموزش آن‌ها شانه خالی کنید، شما باید شخصا هر زمان که ممکن است با آنان وقت بگذرانید تا آنان را به سوی یادگیری خودسامان و هدفمند هدایت کنید. باید در طول فواصل زمانی بین جلسات یادگیری خودسامانشان با آنان وقت بگذرانید.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.