به گزراش کارآفرین نیوز، بیل گیتس در سال حدود ۵۰ کتاب مطالعه میکند و مطالعه را یکی از رموز موفقیت در زندگی و کسب و کار میداند و در ادامه به بررسی سه کتاب پیشنهادی بنیانگذار مایکروسافت خواهیم پرداخت.
هر اتفاقی دلیلی دارد
این کتاب اثر کیت بولر بوده و نویسنده در آن به موضوعات زندگی خود درگذشته و آینده میپردازد.
نویسنده که خود را فرد موفقی در زندگی عنوان میکند، با مسائلی دردناکی در زندگی مواجه میشود و برای درمان بیماری سرطان خود به پزشکان زیادی مراجعه میکند. او به دنبال یافتن دلیل این مشکلات بوده و در این مسیر با واقعیتهای زیادی روبرو میشود.
در ادامه بخشی از این کتاب را مرور خواهیم کرد: «من فکر میکردم سوگواری، نگاهکردن به گذشته است: مردان پیری که بار پشیمانیهایشان را بر دوش میکشند یا جوانانی که به آنچه باید میداشتند، فکر میکنند. حالا میبینم نگاهی گذرا از میان اشکها به آیندهای تحملناپذیر است. جهان را نمیتوان تنها با نیروی عشق بازساخت. دنیای بیرحم خواستار تسلیم به امری ناممکن است: جدایی، شکستگی، پایانی بیپایان. گاهی بدیها و شروعهای اشتباه و روابط در هم شکسته را ترک میکنیم. من در زندگیام به دنبال چیزهایی گشتهام که پیشرفتشان دهم، گناهانی که از آنها توبه کنم، چیزهایی که به خدا بدهم تا بگویم: «اینک همهچیز را دادم.» اما وقتی خانوادهام را رها میکنم، موضوع کاملاً فرق دارد: سه حلقهی یک زنجیر. من حق واگذاشتنش را ندارم. وقتی لحظهای کنار گهوارهی پسرمان میایستم، میتوانم عطش را در چشمان همسرم ببینم. طوری به من نگاه میکند که گویی دارم در پسزمینهای خاکستری محو میشوم. به او چشم میدوزم؛ چراکه این تنها کاری است که از دستم برمیآید. میتوانم با آن مرد ملایم باشم، لحن صدایم را نرم نگه دارم و وقتی خوابش میبرد، پتو را دور بازوی عضلانی برهنهاش بپیچم. میتوانم تلاش کنم ارتباطی برقرار کنم. میدانم، میدانم. آب بالا میآید و خاکریزها ممکن است بشکنند و همهی ما را از میان ببرند. اما تا آنگاه، من اینجایم. دست نخواهم کشید.»
واقعیت
ما در عصری زندگی میکنیدم که اخبار جعلی بخش بزرگی از زندگی را دربرگرفته است و این کتاب که اثر هانس رزلینگ، اولاروسلینگ و آنا روسلینگ رونلوند است.
کتاب واقعیت یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز محسوب میشود. بیل گیتس در خصوص این کتاب گفت: بهتمامی افرادی که در سال ۲۰۱۸ از دانشگاه فارغالتحصیل شوند، یک جلد از این کتاب را هدیه میدهد.
نکته جالب در خصوص کتاب این بوده که کتاب با لحنی جذاب، سؤالاتی در خصوص روند جهان، میزان فقرا، علت افزایش جمعیت، تحصیل بانوان و ... را مطرح میکند.
هانس رزلینگ در خصوص کتاب واقعیت میگوید: این کتاب آخرین نبرد زندگی من است؛ مبارزه با ناآگاهیهای مخرب… سابقاً، خود را با مجموعه عظیم دادهها، نرمافزارهای آگاهیبخشی، یک سبک یادگیری پرانرژی و نیز یک سرنیزه سوئدی جهت فرو بردن در گلو مجهز کردم. آن چیزها کافی نبودند، اما امیدوارم این کتاب کافی باشد.
در ادامه بخشی از این کتاب را مرور خواهیم کرد: «زمانی که در سال ۱۹۴۸ متولد شدم، زنان به طور متوسط ۵ نوزاد به دنیا میآوردند. بعد از سال ۱۹۶۵ تعداد نوزادان طوری شروع به کاهش کرد که هیچوقت دیگر این اتفاق نیفتاده بود. در ۵۰ سال اخیر به طرزی شگفتانگیز متوسط جهانی به عدد ۲.۵ نوزاد بهازای هر مادر رسیده است. این تغییر ناگهانی همگام با سایر پیشرفتهایی که در فصل قبل توضیح دادم رخ داد. بعد از آنکه میلیاردها انسان از فقر شدید فاصله گرفتند، اکثر آنها تصمیم گرفتند فرزندان کمتری داشته باشند. آنها دیگر به خانوادههای بزرگ با نیروی کار کودکی که روی مزارع خانوادگی کوچکشان کار کند. نیاز نداشتند. زنان و مردان تحصیل کرده خواهان فرزندانی با تحصیلات و تغذیه بهتر شدند. و داشتن فرزندان کمتر راهحل آنها بود. در عمل، این هدف به لطف وسایل جلوگیری از بارداری مدرن میسر شد که به والدین این امکان را داد تا بدون کاهش روابط جنسیشان فرزندان کمتری داشته باشند. انتظار میرفت که کاهش شدید تعداد نوزادان بهازای هر زن تا زمانی که مردم بیشتری به فرار از فقر شدید ادامه میدادند و زنان بیشتری تحصیل میکردند و تا داشتن دسترسی بیشتر به وسایل جلوگیری از بارداری و آموزشهای جنسی، ادامه داشته باشد.»
گتسبی بزرگ
این کتاب یکی از شاخصترین آثار ادبی آمریکا بوده که در میان صد کتاب برتر جهان قرار دارد.
اسکات فیتز جرالد در این کتاب روایتی از هوس، هرزگی، تباهی و بیبندی و باری که همگی در ثروت نهفته است را برای مخاطب بیان میکند.
نکته جالب در خصوص این کتاب این بوده که در سال ۲۰۱۳ فیلمی با بازی لئورنادو دی کاپریو بر اساس این اثر ساخته شد که توانست چندین جایزه اسکار را از آن خود کند.
در ادامه بخشی از این کتاب را مرور خواهیم کرد: «نیک کراوی، از اهالی غرب میانه آمریکاست و برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی Jay Gatsby زندگی جدید خود را در غرب آغاز میکند. گتسبی بسیار ثروتمند است و به خاطر مهمانیهای باشکوهی که در خانه اربابیاش واقع در لانگ آیلند، «وست اگ»، که در آن روزها کمی از مد افتادهتر نسبت به «ایست اگ» است. برگزار میکند شهره خاص و عام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه به دست آمده است شایعات زیادی بر سر زبانها است. هیچکس چیزی از گذشته وی نمیداند. از میان آن همه دوست و آشنا که هر شنبه در مهمانیهای با شکوه گستبی حضور مییافتند، تنها عده معدودی، از جمله پدر گستبی در مراسم تشییع و به خاک سپردن گتسبی شرکت مینمایند. نیک بعد از مرگ گتسبی رابطهاش را با تام و دیزی و دیگر دوستانی که به واسطه گتسبی پیدا کرده بود قطع میکند و به شهر و دیار خود در غرب میانه آمریکا بازمیگردد ...»
نظر شما