به گزارش کارآفرین نیوز، مدتهای مدیدی است بحث ورود فناوریهای نوین به بازار کار، احساسات متناقضی در میان نیروهای کار ایجاد کرده است.
در بدو ورود کامپیوتر نیز نگرانیهای مشابهی در میان فعالان بازار کار شکل گرفته بود و همگان از توانایی کامپیوتر برای اتوماسیون و حذف انسان از بازار سخن میگفتند. با ورود هوش مصنوعی که با سرعتی چشمگیر در حال گسترش قلمرو است بار دیگر این نگرانیها در بازار کار تشدید شده است.
از سویی؛ فناوریهای نوین و پیشرفتهای فنی مورداستفاده در محل کار میتواند به افزایش بهرهوری و همچنین رفاه شغلی کارکنان بینجامد. اما از سوی دیگر، ورود برخی فناوریها نیاز به نیروی کار را کاهش میدهد. زاویه دید دوم موجب بروز برخی نگرانیها در میان نیروهای کار در جهان شده است. به ویژه در میان نیروهای کار دارای آموزش یا مهارت کمتر که رقابت برای تصاحب شغل در میان آنان شدیدتر است.
سازمان بینالمللی کار در بخشی از گزارش چشمانداز اجتماعی و اشتغال جهانی که به بررسی روندهای سال ۲۰۲۳ میلادی اختصاص دارد به این مقوله پرداخته است.
در این گزارش تاکید شده است: بهرهوری کل عوامل (TFP) که اغلب به پیشرفت تکنولوژیکی نیز تعبیر میشود همیشه به عنوان یکی از محرکهای اصلی رشد بهرهوری در بلندمدت محسوب میشود.
گسترش یا تعمیق سرمایه که مترادف با سرمایهگذاری بر داراییهای فیزیکی است و میتواند بهرهوری کارکنان را افزایش دهد نیز نیروی محرکه قوی در تقویت بهرهوری است.
از آن مهمتر، به نظر میرسد توسعه فناوری و افزایش سرمایه؛ هر دو نقش مهمی به ویژه در دوران رکود اقتصادی ایفا می کنند.
بنا بر یافتههای سازمان بینالمللی کار (ILO)؛ در این میان ترکیب نیروی کار، سهم و تاثیر کمتری از این دو مولفه در افزایش بهرهوری دارد.
ترکیب سه مولفه سرمایهگذاری، پیشرفت فناوری و نیروی کار، که به عنوان سرمایه انسانی شناخته میشوند قابلتفکیک نیستند. سرمایهگذاری باید به صورت تولید محصول یا خدمتی محقق شود که در حقیقت، ماهیت فیزیکی سرمایهگذاری را به تصویر بکشد. این سرمایه باید توسط نیروی کار ماهر مسئول، اجرایی یا مدیریت شود.
حال جای سوال اینجا است که آیا پیشرفتهای جهانگستر تکنولوژیکی بدون تغییرات چشمگیر موازی و همپا در نیروهای کار و سازمانها امکانپذیر است؟
سازمان بینالمللی کار تاکید میکند: سرمایهگذاری بر دو مولفه فناوریهای جدید و افراد، باید به مثابه دو روی یک سکه تلقی شود. نوآوری فقط از داراییهای فیزیکی نشات نمیگیرد.
این نهاد بینالمللی در گزارش سال ۲۰۲۲ خود تاکید کرده بود: فناوریهای دیجیتال جدید مانند هوش مصنوعی میتواند نقش مهمی در احیا و تقویت رشد بهرهوری داشته باشد.
انتظار میرود هوش مصنوعی در تلفیق با سایر فناوریهای دیجیتال، پتانسیل فوقالعادهای در اتوماسیونها ایجاد کند که همزمان کاهش نیاز به نیروی کار و افزایش بهرهوری را در پی خواهد داشت.
اما آنچه بسیاری از تحلیلگران بازار کار بدان اشاره میکنند همان چیزی است که در گزارش سال ۲۰۲۰ سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) بدان اشاره شده بود. این نهاد اقتصادی اعلام کرده بود پتانسیل تقویت بهرهوری از طریق دیجیتالسازی وجود دارد اما کسب دستاوردهای خارقالعاده بهرهوری از طریق دیجیتالسازی، در سطح جهان به آسانی محقق نخواهد شد.
ترکیب دیجیتالسازی با هوش مصنوعی؛ تیغ دو لبه
تلفیق دیجیتالسازی با هوش مصنوعی میتواند به تسریع روند اتوماسیون منجر شود. این روزها رونمایی از ربات چتجیپیتی (ChatGPT)، حرف و حدیثهای فراوان در بسیاری از حوزهها از جمله بازار کار ایجاد کرده است. به همین دلیل، نگرانی از جایگزینی فناوری در بازار کار و کاهش نیاز به نیروی کار همچنان رو به افزایش است.
ارزیابیها و انتظارات، حکایت از آن دارد که ورود این پیشرفتها که تا حدودی با حذف نیروی کار همراه خواهد بود باید به تسریع در بهرهوری بینجامد.
اما گزارش این نهاد بینالمللی نشان میدهد بهرغم پیشبینیها، با وجود دسترسی به فناوریهای دیجیتال و پیشرفتها در حوزه هوش مصنوعی، رشد بهرهوری کاهش داشته است تا حدی که منجر به وقوع پدیده «پازل بهرهوری» مدرن در اروپا شد.
بنابر اعلام سایت مکنزی، پس از جهشهای رخ داده در دهه ۱۹۶۰، کاهش رشد بهرهوری نیروی کار در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته اتفاق افتاد اما در سالهای میانی دهه ۲۰۰۰، این روند کاهشی تسریع شد که یکی از شاخصترین کشورها که آمار رشد بهرهوری بسیار پایینی از آن گزارش میشد انگلیس بود. آمریکا نیز از این قضیه مستثنا نبود و کاهش ۹۰ درصدی در رشد بهرهوری، آن هم در عصر دیجیتال ثبت کرد.
انگلیس که در سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۷، میانگین رشد بهرهوری ۲/۴ درصدی نشان داده بود در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، از سکون رشد بهرهوری سالانه در محدوده ۰/۲ درصد خبر میداد که تفاوت معناداری با رشد بلندمدت در بازه زمانی اول میداد. این جریان در اقتصاد جهان به پازل بهرهوری در عصر دیجیتال معروف شد؛ زیرا به رغم ورود فناوریها و پیشرفتهای تکنولوژیکی، کاهش بهرهوری مستمر رقم میخورد.
سرمایهگذاریهای مرتبط
فناوریهای دیجیتال، این پتانسیل را دارند که ارتباط میان افراد را با تکنولوژی تقویت کنند. بسیاری از نوآوریهای هوش مصنوعی، سازمانی هستند که بر بستر ایده «چگونگی انجام متفاوتتر، بهتر یا کارآمدتر» مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
برخی از این ایدهها که خود را در سنجش ارزش اقتصادی نشان میدهند به شکل داراییهای نامشهود (مانند نرمافزار) نمود مییابند اما اغلب آنها در ترازنامه شرکتها، خود را نشان میدهند. این در حالیاست ایدهها مانند الگوریتمهای غیرپتنتی در ترازنامهها یا صورتهای مالی دیده نمیشوند. همچنین، هزینههای تحقیق و پژوهش که برای آموزش نیروی کار یا تقویت مهارتها صورت میپذیرد نیز در زمره داراییها محاسبه نمیشود.
سرمایهگذاری در فناوریها، چه در زمینه ماشینآلات و تجهیزات و چه در زمینه داراییهای نامشهود تنها در صورتی تاثیر مثبت خود را بر بهرهوری نشان خواهد داد که کارگران، مهارت بهرهبرداری از این داراییها را داشته باشند و یا برای این هدف، آموزش دیده باشند. حتی اگر سرمایه گذاری در ماشینآلات جدیدی باشد که به کاهش نیاز به نیروی کار منتهی شود باز هم بهرهوری در سطح شرکت، تنها در صورتی افزایش مییابد که شرکت یا سازمان، قادر به یافتن فردی باشد که توانایی یا مهارت کار با این ماشینآلات را داشته باشد.
از آن مهمتر، در سطح اقتصاد کلان نیز رشد بهرهوری بالاتر اتفاق نمیافتد مگر کارگران بیکارشده یا غیرشاغل در طولانیمدت بیکار نمانند.
بنابراین توسعه فناوری به عنوان یک مولفه، فینفسه با سرمایهگذاری در سرمایه انسانی (به ویژه در مهارت و آموزش آنها) رابطه تنگاتنگ دارد.
مهارت نیروی کار و ضرورت سازگاری و همگامی آنها در بستر تغییرات فناوری جاری و آتی، برای تقویت کمیت و کیفیت بهرهوری ضروری است.
سازمان بینالمللی کار با اشاره به این مطلب تاکید کرده است یکی از چالشهای اساسی کشورهای با درآمد کم و متوسط، عدم تطابق و تناسب سطح و حوزه مهارتها با نیازها و تقاضاهای بازار کار است.
در نمودار سازمان بینالمللی کار از سطح آموزش و مهارتهای کشورهای کمدرآمد، میزان سرمایهگذاری در سرمایه انسانی در این کشورها بسیار کمتر از سایر کشورها یا حتی میانگین جهانی است.
در واقع سازمان بینالمللی کار؛ به عنوان نهاد مرجع این حوزه بر مهارتافزایی (Upskilling) تاکید دارد. مهارتافزایی؛ در واقع به آموزش و یادگیری مهارتهای جدید اطلاق میشود که همسو با «بازآموزیمهارت» (Reskilling) به ماندگاری و تابآوری نیروهای کار در میان سیل فناوریهای جدید و شگفتانگیز که به این عرصه وارد میشوند کمک میکند.
این سازمان، شرط تاب آوری در بازار کار را افزایش مهارتها یا بهروزرسانی آموزشها و مهارتها همگام و مطابق با فناوریهای روز دنیا میداند که در واقع ستون مهمی در ایجاد و حفظ سرمایه انسانی است.
شکلگیری این قبیل مهارتها در کنار سایر اصول اساسی، از جمله رفتار سازمانی و سایر رویکردهای مدیریتی میتواند به ماندگاری افراد در بازار کار کمک کند.
نظر شما